معنی ردیابی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
ردیابی کردن
لتتبّعٍ
ادامه...
لِتَتَبُّعٍ
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ردیابی کردن
Trace
ادامه...
Trace
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ردیابی کردن
suivre les traces
ادامه...
suivre les traces
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ردیابی کردن
অনুসরণ করা
ادامه...
অনুসরণ করা
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ردیابی کردن
سراغ لگانا
ادامه...
سراغ لگانا
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
ردیابی کردن
kufuatilia
ادامه...
kufuatilia
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ردیابی کردن
ติดตาม
ادامه...
ติดตาม
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ردیابی کردن
rastrear
ادامه...
rastrear
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ردیابی کردن
nachverfolgen
ادامه...
nachverfolgen
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ردیابی کردن
відстежувати
ادامه...
відстежувати
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ردیابی کردن
śledzić
ادامه...
śledzić
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ردیابی کردن
跟踪
ادامه...
跟踪
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
ردیابی کردن
rastrear
ادامه...
rastrear
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ردیابی کردن
tracciare
ادامه...
tracciare
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ردیابی کردن
traceren
ادامه...
traceren
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
ردیابی کردن
отслеживать
ادامه...
отслеживать
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به روسی
ردیابی کردن
पता लगाना
ادامه...
पता लगाना
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به هندی
ردیابی کردن
melacak
ادامه...
melacak
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ردیابی کردن
לעקוב
ادامه...
לעקוב
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
ردیابی کردن
跡を追う
ادامه...
跡を追う
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ردیابی کردن
추적하다
ادامه...
추적하다
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
ردیابی کردن
izlemek
ادامه...
izlemek
تصویر ردیابی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ارزیابی کردن
بر آورد کردن سنجیدن ارزش چیزی ارزش و بهای چیزی را تعیین کردن بررسی کردن ارزش چیزی
ادامه...
بر آورد کردن سنجیدن ارزش چیزی ارزش و بهای چیزی را تعیین کردن بررسی کردن ارزش چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پادیابی کردن
پادیابی کردن
انجام دادن عمل پادیاب
ادامه...
انجام دادن عمل پادیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
Appraise, Assess, Evaluate, Grade, Rate
ادامه...
Appraise, Assess, Evaluate, Grade, Rate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
évaluer, noter
ادامه...
évaluer, noter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
оценивать
ادامه...
оценивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
bewerten
ادامه...
bewerten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
оцінювати
ادامه...
оцінювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
oceniać
ادامه...
oceniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
评估 , 评分
ادامه...
评估 , 评分
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
avaliar, classificar
ادامه...
avaliar, classificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
valutare, classificare
ادامه...
valutare, classificare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
evaluar, calificar
ادامه...
evaluar, calificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ارزیابی کردن
ارزیابی کردن
اَرزیابی کَردَن
waarderen, beoordelen, evalueren
ادامه...
waarderen, beoordelen, evalueren
دیکشنری فارسی به هلندی